آشنایی با اسلام 

اسلام دینی به زبان عربی است که بیش از یک میلیارد پیرو در سراسر جهان دارد.

 اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر دستورات خداوند است. مسلمانان عقیده دارند که قرآن سخن خداوند است که بر حضرت محمد صلی علی الله علیه و سلم (که آخرین پیامبر و خاتم النبیین است) نازل شده است.

 اسلام تاکید می کند که خداوند فرستادگان و پیامبرانش  را  که حامل پیام وحدانیت خداوند و حساب و کتاب روز جزا بودند، در دوره های مختلف فرستاده است.

 همچنین اسلام بر اعتقاد به پیامبران پیشین که از حضرت آدم شروع می شود و با حضرت نوح و ابراهیم و اسمائیل و اسحاق و یعقوب و موسی و داوود و یحیی و عیسی و سایر پیامبران(صلی علی الله علیه و سلم) ادامه می یابد را تاکید می کند.

تعریفی مختصر در مورد الله:

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ ﴿١ اللَّـهُ الصَّمَدُ ﴿٢ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿٣وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤سورة الإخلاص.

بگو خداوند یگانه یکتا است ﴿١خداوند سرور والا و برآورنده امیدها و برطرف کننده نیازها است ﴿٢  نه ( فرزند ) زاده و نه زاده شده است ﴿٣ و کسی همتا و همگون او نمی باشد﴿٤.

ترجمه کردن لغت الصمد مشکل است. الصمد یعنی ذات مطلق که این صفت را تنها الله جل جلاله دارد و سایر مخلوقات موقتی و یا تحت شرایطی  وجود دارند و تمام موجودات به او وابسته اند.

 سوره اخلاص - معیاری برای تئولوجی:

سوره اخلاص، یک صد و دوازدهمین سوره قرآن است که معیاری برای تئولوجی است.

تئو در زبات یونانی یعنی خدا  و لوجی یعنی مطالعه کردن  و تئولوجی یعنی مطالعه در مورد خدا.

 برای مسلمانان این چهار جمله که خداوند را معرفی می کند معیاری برای  شناخت خداوند است.

تمام مدعیان خدایی باید با این ملاک سنجش مقايسه شوند.

از آنجایی که این سوره در بردارنده پیام وحدانیت خداوند است، لذا با استفاده از این آیات  می توان  خدایان دروغین را به راحتی رد کرد.

اسلام در مورد مردان مدعی خدایی چه می گوید؟

معمولا هند، سرزمین مردان مدعی خداوندی نامیده می شود،! زیرا مردان به اصطلاح روحانی بسیاری در هند وجود دارند، و بسیاری از این "بابا ها" و " شیوخ" پیروان زیادی در بسیاری از کشورها دارند. اسلام از هر گونه انسان پرستی اعلام انزجار می نماید.

 جهت داستن نظر اسلام در باره مدعیان خدایی، بیایید در مورد اوشو راجنیش که یکی از این مدعیان است مطالعه نماییم.

بیایید فرد منتخب یعنی بگوان راجنیش را با توجه به سوره اخلاص که معیاری برای خداشناسی است بیازماییم.

 اولین معیار  "بگو خداوند یگانه  یکتاست" بیان شده است. آیا راجنیش یگانه یکتاست؟ خیر! راجنیش یکی از آموزگاران روحانی (که در هند به تعداد زیاد تعلیم داده می شوند) بود. با این وجود شاید بعضی از پیروانش بر یگانه و یکتا بودن راجنش عقیده داشته باشند.

2-  دومین معیار عبارت است از "ذات مطلق جاویدان است ". با مطالعه زندگینامه راجنیش متوجه می شویم که او از بیماریهای قند خون، آسم و کمر درد مزمن رنج می برد.

او تاکید می ورزید که دولت آمریکا در زندان به او یک سم ضعیف داده است،!  تصور کنید که خداوند والا مقام مسموم شده است! بنابراین راجنیش ذات مطلق و جاویدان نبود.

3- سومین ملاک خدا بودن چنین بیان شده است" نه (فرزند) زاده و نه زائیده شده است"ما می دانیم که راجنیش در كوه پور هند متولد شده بود و پدر و مادر داشت که بعد ها از پیروانش گشتند.

در می سال 1981 او به آمریکا رفت، و شهری را به نام رانجیش پورام بنیاد نهاد پس از آن توسط غرب او مجرم شناخته شد و سرانجام از او خواسته شد که کشور را ترک کند.

او به هند باز گشت و یک اجتماع در پونه تاسیس کرد که اکنون به نام مجمع اوشو شناخته می شود.

 او در سال 1990 از دنیا رفت، پیروان اوشو راجنیش معتقدند که او خداوند عطیم الشان است.

در مجمع اوشو در پونه هر کس می تواند جمله زیر را بر سنگ قبر وی بیابد:

"اوشو نه متولد شد و نه مرد؛ بلکه از 11 سپتامبر 1931 تا 19 ژانویه 1990 سیاره زمین را ملاقات نمود.

آنها فراموش کردند که ذکر کنند که ویزای او تا قرن بیست و یکم در این جهان اعتبار نداشت. آیا می توان تصور نمود که خداوند زمین را ملاقات میکرد و او برای ورود به کشوری نیاز به ویزا داشت!

 اسقف یونان گفته بود که اگر رانجیش از کشور بیرون رانده نمی شد آنها خانه رانجیش و پیروانش را می سوزاندند.

4-  چهارمین معیار سنجش که از سایر معیارها قوی تر است از این قرار است:" کسی همتا و همگون او نمی باشد."  تا زمانی که خداوند قابل تصور و یا قابل مقایسه با هیچ چیزی نباشد پس این مدعی نمی تواند خدا باشد...

هیچ تصور ذهنی از خدای واحد و واقعی در ذهن ها ترسیم نمی شود...

 ما می دانیم که او یک انسان بود دو چشم، دو گوش،  یک بینی و ریش سفید داشت عکسها و پوسترهای از او وجود دارد.

 زمانی که شما بتوانید یک تصویر و یا یک تصور ذهنی از یک شی یا شخص ترسیم نمایید پس آن چیز یا شخص خدا نیست.

بسیاری از مردم سعی کردند که یک تشابه برای خدا بیابند...!

 برای مثال آرنولد شوارزینگرکه یک بدن ساز وبازیگر مشهور هالیوود است و به لقب آقای جهان یعنی قدرتمند ترین مرد جهان را کسب نموده است را در نظر بگیرید.

 تصور کنیم که کسی بگوید خداوند عظیم الشأن هزار مرتبه از آرنولد شوارزینگر قوی تر است. زمانی که توانستید که موجودی را با خدا مقایسه کنید، خواه آن مقایسه شوارزینگر باشد و یا کینگ کونگ باشد، خواه آن موجود هزاران بار  یا میلیونها بار قوی تر باشد، با توجه به معیار قرآنی ( که خداوند هیچ همتا و همگونی ندارد) این مقایسه غلط است.

بنابراین این معیار خداشناسی به جز از خداوند واحد و واقعی کسی دیگر را شامل نمی شود.

آیه زیر که بر گرفته از قرآن است پیامی مشابه را در بردارد:

(لَّا تُدْرِكُهُ ٱلْأَبْصَـرُ وَهُوَ يُدْرِكُ ٱلْأَبْصَـرَ ۖ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلْخَبِيرُ) ﴿١٠٣سورة الأنعام.

(چشم ها او را احاطه نمی کنند و او چشمها را احاطه می کند، و او دقیق و آگاه است) "١٠٣".

با کدام نام خدا را باید خواند؟

مسلمانان ترجیح می دهند که به جای خدا خالق برترشان را با نام الله بخوانند.

لغت عربی الله ( بر خلاف لغت خدا(GOD) که می تواند با  بی توجهی(با پیش وند و پسوند) خطاب شود، خالص  و اختصاصی است.

اگر نشانه جمع را به لغت خدا (GOD) اضافه کنیم تبدیل به (GODS) می شود که به معنی خدایان است و شکل جمع کلمه خداست اما الله واحد است وشکل نوشتاری جمع برای الله وجود ندارد.

 اگر به آن نشانه های مونث را به آن اضافه نماییم (  در انگلیسیGODDESS  ) به خدای زن تبدیل می شود در حالی که  الله مونث و مذکر نداریم...! الله دارای جنسیت نمی باشد.

اگر به آن کلمه پدر را اضافه نماییم در انگلیسی GODFATHER می شود که به معنای نگهبان است.

 لغتی مثل الله ابا و الله پدر وجود ندارد و اگر لغت مادر را به آن اضافه نماییم در انگلیسی تبدیل به GODMOTHER می شود لغتی مشابه با الله مادر و یا الله امی وجود ندارد...!

همچنین می توان به آن پیشوند TIN را به آن افزود  در این صورت تبدیل به لغت TINGODمی شود.

در حالی که الله لغتی واحد است که نمی توان تصوری ذهنی از آن داشت و نه می توان به اطراف این لغت پیشوند و یا پسوند افزود.

لذا مسلمانان لغت عربی الله را برای سرورشان ترجیح می دهند در هر صورت، ما گاهی در مقابل غیر مسلمانان از لغت نامناسب خدا(GOD) به جای الله استفاده نماییم.

و از آنجایی که مخاطبین این مقاله هر دو گروه مسلمانان و غیر مسلمانان را دربرمی گیرد من از لغت خدا(GOD) استفاده نموده ام.

خداوند مثل انسان نمی شود:

 خداوند شکل انسانی به خود نمی گیرد:

بعضی از مردم مجادله می کنند که خداوند انسان نمی شود اما شکل انسانی به خود می گیرد.

اگر خداوند انسان نشود اما شکل انسانی به خود بگیرد، نباید هیچ یک از مشخصات انسانی را به خود بگیرد.

ما می دانیم تمام انسانهایی که ادعای خداوندی دارند خصوصیت ها و ضعف های انسانی را دارند.

آنها همگی نیازهای انسانی مانند نیاز به خوردن و خوابیدن و غیره را دارند

لذا پرستش خدایانی که به شکل انسان هستند از نگاه منطقی باطل و مردود است و از آن به هر شکل و گونه ای که باشد باید دوری جست.

به همین دلیل قرآن با هر گونه شباهت خداوند به انسان مخالفت می کند و در آیه زیر می فرماید:

فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا ۖ يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ ۚ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ﴿١١سورة الشورى.

ترجمه: آفریننده آسمان و زمین است، از خودتان برای شما همسرانی قرار داده وچهارپایان را به شکل نر و ماده درآورده است و بدین وسیله شما را زیاد می گرداند. هیچ چیز همانند او نیست و او شنوای بینا است﴿١١

خداوند کارهای نامناسب انجام نمی دهد:

 خداوند عظیم الشأن هیچ نوع عمل زشت و ناپسندی را انجام نمی دهد زیرا او منبع عدالت، بخشش و حق است. نمی توان فکر کرد که عملی نامناسب از خداوند سرزده باشد.

  به عنوان نمونه نمی توان تصور کرد که خداوند دروغ بگوید، عادل نباشد، اشتباهی از او سر بزند، چیز ها را فراموش کند و یا از این قبیل نواقص انسانی را دارا باشد.

البته خداوند اگر بخواهد می تواند بی عدالتی کند، اما او هرگز این کار را نمی کند زیرا بی عدالتی یک عمل ناشایست است.

قرآن می فرماید:

 إِنَّ اللَّـهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ ۖ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿٤٠سورة النساء.

ترجمه: بدون شک خداوند به اندازه ذره ای ستم نمی کند و اگر نیکی باشد آن را چند برابر می نماید و از سوی خود پاداش بزرگی می دهد.

خداوند هیچ اشتباهی را انجام نمی دهد:

خداوند می تواند اشتباه کند اگر بخواهد اما اشتباه نمی کند زیرا اشتباه کردن یک عمل نامناسب است، قرآن در این زمینه می فرماید:

لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى ﴿٥٢سورة طه.

 ترجمه: ... پروردگارم (هرگز) به خطا نمی رود و فراموش نمی کند.

اگر خداوند اشتباهی را انجام دهد، دیگر خدا نخواهد بود...!

خداوند چیزی را فراموش نمی کند:

 خداوند اگر خود بخواهد می تواند چیزی را فراموش کند اما او هرگز چیزی را فراموش نمی کند زیرا فرامش کردن عملی ناشایست و ناخوشایند است.

خداوند فقط اعمال شایسته را انجام می دهد:

 با توجه به نظریه اسلامی خداوند قادراست هر عملی را انجام دهد قرآن در چند این موضوع را بیان نموده است:

 أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿١٠٦  سورة البقرة.  ترجمه:  آيا نمي داني که خداوند بر هر چيزي دانا است؟!

إِنَّ اللَّـهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿١٠٩  سورة البقرة. ترجمه:  ... بی گمان خداوند بر هر چیز تواناست.

قرآن می افزاید:

فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ﴿١٦  سورة البروج.  ترجمه:  هر آنچه که بخواهد انجام می دهد.

ما باید به خاطر داشته باشیم که الله فقط اعمال شایسته را ( نه اعمال ناشایست) انجام می دهد.

فلسفه انتروپومورفیزم ها:

 ادیان مختلف هر کدام تا حدی بر فلسفه انتروپومورفیزم (دادن صفات انسانی به خداوند) معتقد هستند، به گونه مثال باور دارند که خداوند انسان می شود.

 نظریه آنها این است که خداوند عظیم الشأن بسیار پاک و مقدس است و از سختی ها، نواقص و احساسات بشر نا آگاه است.

 پس خداوند جهت ایجاد قوانین برای بشر، به شکل انسان  به زمین می آید...!

 این منطق نادرست، میلیونها انسان را در طول قرنها فریب داده است.

 حال بیایید که این مبحث را بررسی نماییم و ببینیم که آیا دلیلی بر صحیح بودن آن وجود دارد؟.

خالق دستور العمل  را  آماده می کند:

 تصور کنید که من یک تولید کننده ویدیو ضبط هستم، آیا من باید یک ویدیو ضبط شوم، تا بدانم برای آن چه چیز خوب است و چه چیز بد است؟ من چه باید کنم؟!

 من یک دستورالعمل دستی می نویسم: "برای دیدن یک ویدیو ابتدا ویدیوکاست را در دستگاه  بگذارید و کلید PLAY را فشار  دهید.

 برای متوقف نمودن آن کلید STOP را فشار دهید، برای جلو بردن فیلم از کلید FF را استفاده نمایید.

 ویدیو ضبط را از جای بلند نیدازید، آسیب می بیند، و در آب فرو نبرید خراب خواهد شد.

من یک دستورالعمل دستی  نوشتم که در بردارنده یک سلسله بایدها و نبایدها برای دستگاه است.

قرآن مجید دستور العملی برای زندگی بشر است:

 مشابه با مثال بالا الله جل جلاله که صاحب اختیار و خالق ما است نیازی ندارد که به شکل انسانی را به خود بگیرد تا بداند چه چیز برای انسان خوب  و چه چیز بد است...

 او انتخاب نموده است تا دستورالعمل ها را نازل نماید، که آخرین دستورالعمل ها برای  بشر یعنی  قرآن عظیم است، و بایدها و نبایدها برای بشر در قرآن ذکر شده است.

بیایید انسان را با دستگاه مقایسه نماییم؛ من می گویم که انسان از پیچیده ترین دستگاهها و ماشین ها در این جهان هم پیچیده تر است...!

 حتی پیشرفته ترین کامپیوترها که فوق العاده پیچیده هستند در مقایسه  با مسائل فیزیکی، روانشناسی، ژنتیکی و اجتماعی موثر، در زندگی فردی و گروهی  ساده اند.

هر چه ماشین پیشرفته تر باشد به دستورالعمل آن بیشتر نیاز است. با توجه به این منطق، آیا بشر نیاز به یک دستورالعمل که به وسیله آن زندگیش را رهبری نمایند ندارد؟

الله پیامبران را انتخاب می کند:

الله سبحانه و تعالی نیازی ندارد که شخصا بر زمین بیاید تا دستورالعمل ها را به بشر دهد.

او در میان بشر انسانی را انتخاب می کند تا دستوراتش را انتقال دهد، و با او با یک روش والا یعنی از طریق وحی ارتباط برقرار می کند؛ این مرد منتخب را فرستاده و پیامبر خدا می نامند.

بعضی از مردم کر  و کور هستند:

با وجود  غیر منطقی بودن فلسفه انتروپومورفیزم پیروان بسیاری از ادیان به آن عقیده دارند و آن را به دیگران تبلیغ می کنند.!

آیا این توهین به عقلانیت بشر و توهین به خالق این عقلانیت نیست؟! حقیقتا این افراد با  وجود داشتن نظام های شنوایی و بینایی کر وکور هستند...!

 قرآن درباره این افراد می فرماید:

صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿١٨سورة البقرة.

ترجمه: کرانند و لالانند و کورانند پس آنها باز نمی گردند.

انجیل گسپل متیو پیامی مشابه می دهد:

( می نگرند اما نمی بینند، می شنوند اما گوش فرا نمی دهند و نه آنها می فهمند). [انجیل،متیو،13:13].

در ریگویدا ( کتاب دینی هندوها)  نیز به این موضوع اشاره شده است.

شاید شخصی باشد که جهان را بنگرد اما آنها را نبیند؛ شاید شخصی دیگرصداها را بشنود اما به آنها گوش فرا ندهد. [ریگویدا10:71:4].

تمام این کتب دینی به خوانندگانش می گویند که اگر چه همه چیز بسیار واضح است اما تعداد زیادی از مردم از حقیقت به دورهستند.

نام های خداوند:

 خداوند دارای زیباترین نامها است.

قُلِ ادْعُوا اللَّـهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ﴿١١٠  سورة الإسراء.

ترجمه:  بگو خداوند را بخوانید یا رحمن را بخوانید، خدا را به هر کدام از نامهایش بخوانید او دارای نامهای زیبا است، و نمازت را (با صدای) بلند نخوان و آن را آهسته نیز مخوان، بلکه میان آن دو راهی  پیش گیر.

همچنین زیبایی نامهای خداوند در سوره  های اعراف آیه 18، سوره طه آیه 8،  و سوره حشر آیه 24، نیز ذکر شده است.

قرآن در میان نامهای زیاد خداوند، الله را با  الرحمن ( مهربان )، الرحیم ( بخشاینده ) و الحکیم ( دانا ) یاد کرده است.

شما می توانید خداوند را با هر نامی بخوانید اما آن نام نباید هیچ تصویری را در ذهن تداعی کند.

نامهای خداوند خاص هستند ومختص به او می شوند:

نه تنها خداوند مالک صفات و نامهای خاص خود است بلکه هر نام معرفی کننده وی است، این نکته  را با جزئیاتش توضیح داده می شود.

 بیایید مثالی در باره یک فرد مشهور به نام نیل آرمسترانگ را بیان نماییم. آرمسترانگ یک فضانورد است. فضانورد بودن از ویژیگی های این شخص است اما مختص نیل آرمسترانگ نیست.

 بنابراین اگر پرسیده شود چه کسی فضانورد است؟ جواب چنین خواهد بود: صدها نفر در جهان  فضانورد هستند. نیل آرمسترانگ اهل آمریکا است، و صفت آمریکایی بودن برای آرمسترانگ درست است اما برای معرفی وی نامناسب است.

بنابراین وقتی که کسی می پرسد چه کسی آمریکایی است؟ پاسخ این است میلیونها آمریکایی در جهان است.

 بنابر این برای معرفی آرمسترانگ باید صفتی را بیان نمود که تنها مربوط به آرمسترانگ است.

 به عنوان نمونه آرمسترانگ اولین انسانی بود که قدم بر ماه گذاشت، حال اگر پرسیده شود اولین فردی که قدم بر ماه گذاشت چه کسی بود؟ جواب تنها مربوط به یک فرد می شود، یعنی  نیل آرمسترانگ.

 همانند این مثال اسماء خداوند باید فقط مختص به وی باشد.  اگر گفته شود خداوند سازنده ساختمانها است، خداوند قادر به آن است پس درست است اما مختص به خداوند نیست. هزاران نفر وجود دارد که می توانند ساختمان بسازند.

 اسماء و صفات خداوند مختص خود او است و به کسی به غیر از الله اشاره نمی کنند. به عنوان نمونه الله خالق جهان هستی است،  پس اگر پرسیده شود چه کسی خالق جهان هستی است؟ جواب آن تنها اشاره به یک نفر خواهد داشت، جواب:  احسن الخالقین الله  جل جلاله است.

 همچنین صفات زیر مختص هیچ کس به غیر از خالق جهان خداوند عظیم الشأن نیست:

الرحیم : بسیار بخشاینده

الرحمن: بسیار مهربان

الحکیم: بسیار دانا

بنابراین اگر پرسیده شود چه کسی الرحیم( بسیار بخشاینده) است؟ تنها یک جواب وجود خواهد داشت:

الله جل جلاله

تمام اسماء باید به یک خدای واحد اشاره کند:

 از آنجایی که تنها یک الله وجود دارد تمام اسماء و صفات باید به همان خدای واحد اشاره کند.

 اگر گفته شود نیل آرمسترانگ که اهل آمریکا و فضانورد بود، اولین انسانی است که قدم بر ماه گذاشت، اما متولد سال 1971 است، نادرست می باشد، زیرا او متولد ١٩٣٠.

 لذا اگر بگوییم که خالق این جهان یک خداست و سرور ما خدای دیگری است غیر منطقی است زیرا خداوند تمام این صفات را یک جا با هم دارد.

یگانگی خداوند:

 معتقدین به چند خدایی مجادله می کنند و می گویند که وجود بیش از یک خدا غیر منطقی نمی باشد.

 بیایید به آنها توضیح دهیم که اگر بیش از یک خدا وجود داشت، بین این خدایان بحث ومخالفت ایجاد می شد زیرا هر یک تمایل دارد که در تضاد با  دیگری به خواست های خود جامه عمل بپوشاند.

 این موضوع در افسانه های ادیان معتقد به چند خدایی قابل مشاهده است. اگر یک خدا در مقابل خدای دیگر شکست بخورد و یا اگر یک خدا قادر نباشد دیگری شکست دهد بدون شک او خدای واقعی نیست .

همچنین در داستانهای ادیان چند خدایی هر خدا مسئولیت متفاوتی دارد ویا اینکه هر خدا مسئولیت یک بخش را دارد مثلا خدای خورشید، خدای باران وغیره.

این به این معنا است که یک خدا برای انجام مسئولیتی خاص شایستگی کافی ندارد و او دانش کافی برای انجام مسئولیت ها و وظایف و قدرت ها واعمال خدای دیگر را ندارد.

خدای بدون علم و ناشایسته نمی تواند وجود داشته باشد، اگر بیش از یک خدا وجود می داشت مجادله، بی نظمی، هرج و مرج و نابودی در جهان رخ می داد...! اما جهان کاملا منظم است...!

 قرآن می فرماید:

لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّـهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّـهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٢٢ سورة الأنبياء.

ترجمه: اگر در آسمانها و زمین غیر از خداوند معبودها و خدایانی و جود داشت، قطعا آسمانها و زمین تباه می شدند، پس پاک و منزه است خداوند پروردگار عرش و فراتر است ازآنچه بیان می کنند.

اگر بیش از یک خدا وجود می داشت، آنها هر آنچه را که خلق نموده بودند از بین می بردند...! قرآن در این باره می فرماید :

 مَا اتَّخَذَ اللَّـهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ ۚ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ ۚ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٩١سورة المؤمنون .

ترجمه:  خداوند هیچ فرزندی را بر نگرفته و هیچ معبودی با او نبوده است ، اگر چنین می بود، هر معبودی آفریده های خود را با خود می برد و برخی بر دیگری برتری می جستند، خداوند از آنچه که آنان توصیف می کنند مبرا است.

بنابراین وجود یک خدای حقیقی یگانه و برتر و عظیم الشأن منطقی ترین تفکر درباره خدا است.

توحید

 تعریف و طبقه بندی:

 اسلام به توحید عقیده دارد، توحید تنها به معنای عقیده به یک خدا نیست بلکه فراتر از آن است.

معنای لغوی توحید یگانگی و وحدانیت است. و برگرفته از کلمه عربی وحده است ( وحده یعنی یکتا بودن، واحد بودن و یگانه بودن).

توحید به سه زیر مجموعه دسته بندی می شود:

الف) توحید ربوبیت

ب) توحید اسماء و صفات

ت) توحید عبادت

 الف) توحید ربوبیت( یگانگی رب را بیان می کند):

اولین زیر مجموعه توحید عبارت از توحید ربوبیت است. ریشه این لغت رب است رب یعنی مالک، رازق و گرامی بنابراین توحید ربوبیت یعنی به وحدانیت رب اقرار نمودن.

 این عقیده بر اساس اینکه الله سبحانه و تعالی هنگامی که هیچ چیز وجود نداشت به تنهایی همه چیز را به وجود آورد؛ او به تنهایی خالق همه چیز در تمام جهان هستی و در بین آن است همچنین او هیچ نیازی از آن و یا هیچ نیازی به آن ندارد.

 ب) توحید اسماء الصفات ( عقیده به اختصاصی بودن نامها و صفات خداوند):

دومین زیر مجموعه توحید اسماء الصفات است، که به معنای مختص به خدا بودن نامها و صفات وی است، این بخش خود به پنج دسته دیگر طبقه بندی می شود:

 الله باید همانطور  که خود و رسولش توضیح داداه اند خوانده شود:

الله جل جلاله را باید بر طبق مشخصاتی که خود و رسولش بیان کرده اند، بدون توضیح نامها و صفاتش   بدانیم. همچنین معنای این نامها و صفات باید همان معنای توضیح داده شده باشد نه معنای ظاهری آن.

2- الله باید با نامها و صفاتی خوانده شود که خود نامیده است:

الله باید با نامها و صفاتی جدید خوانده نشود، برای مثال نمی توان خداوند را با نام الغاضب( خشمگین) خواند اگر چه که خود بیان نموده است که او خشمگین می شود. زیرا خدا و رسولش این نام را استفاده نکرده اند.

3- الله نباید با صفاتی که مخلوقاتش دارند خوانده شود:

برای خواندن خداوند باید به شدت از صفاتی که مخلوقاتش دارند دوری جست...!

 برای نمونه در انجیل خداوند را به خاطر داشتن افکار منفی درباره مخلوقاتش نادم و پشیمان معرفی کرده اند و این ندامت به مانند پشیمانی انسان هنگام تشخیص اشتباهاتش بیان شده است، این تشابه کاملا خلاف نظام توحید است، هرگز از خداوند خطا و اشتباهی سر نمی زند که نیاز به ندامت و پشیمانی داشته باشد.

قرآن در مورد صفات خداونددر سوره الشوری چنین می فرماید

  لَيْسَ كَمِثْلِهِۦ شَىْءٌ ۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلْبَصِيرُ ﴿١١ترجمه: هیچ چیزی مانند او نیست و او شنوای بینا است.

اگر چه که دیدن و شنیدن از توانایی های بشر است اما هنگامی که به خداوند نسبت داده می شود ازدیدگاه کامل و بی نقص بودن و نیازمندی انسان به گوش و چشم و غیره، قابل مقایسه با دیدن و شنیدن بشر نیست.

 همچنین بینایی بشر با درنظر داشت فاصله، زمان، ظرفیت فرد و ...محدود می شود.

4-  نباید هیچ یک از صفات خداوند به مخلوقاتش داده شود:

خواندن بشر با صفات خداوند خلاف عقیده توحید است،  مثلا نباید یک شخص را به عنوان کسی که آغاز و پایانی ندارد( القیوم) خواند.

5- نمی توان بشر را با نامهای خداوند خواند:

انسان اجازه دارد تا با بعضی از نامهای خداوند مانند رئوف و یا رحیم نامگذاری شود زیرا الله خود این نامها را برای پیامبرانش استفاده نموده است. اما الرئوف والرحیم تنها هنگامی که با پیشوند عبد یعنی( بنده و غلام) باشد می توان استفاده کرد ( عبدالرئوف و عبدالرحیم) . همچنین نامهایی مانند عبدالرسول و عبدالنبی منع شده است.

ت) توحید در عبادت( بیان کننده مختص بودن عبادت):

1ـ تعریف و معنای عبادت:

توحید عبادت اقرار به مختص بودن عبادت است. عبادت از اصطلاح عربی "عبد" گرفته شده است که به معنای بنده و غلام است، بنابراین عبادت بندگی و پرستش معنی می دهد.

2- هر سه دسته بندی باید یکی پس از دیگری باید پیروی گردد:

تنها اعتقاد به دو بخش اول توحید و عدم تطبیق عبادت بی فایده است...!

 قرآن مثالهایی از مشرکین زمان پیامبر یاد می کند که تنها از دو زیرمجموعه اول توحید پیروی می کردند.

 قرآن بیان می نماید که:

قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَاءِ وَٱلْأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ ٱلسَّمْعَ وَٱلْأَبْصَـرَ وَمَن يُخْرِجُ ٱلْحَىَّ مِنَ ٱلْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ ٱلْمَيِّتَ مِنَ ٱلْحَىِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلْأَمْرَ ۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُ ۚ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿٣١سورة يونس.

ترجمه:  بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی می دهد؟ و یا چه کسی مالک گوش و چشم ها است؟ و چه کسی زنده را از مرده بیرون می آورد؟ و چه کسی مرده را از زنده بیرون می آورد؟ و چه کسی امور را تدبیر می کند؟ خواهند گفت الله، پس بگو آیا نمی ترسید و پرهیزگار نمی شوید؟!

مثالی مشابه دیگر در قرآن در سوره  زخرف ذکر شده است:

 وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ ۖ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ﴿٨٧  ترجمه: و اگر از آنان بپرسی چه کسی آنان را آفریده است؟ به یقین می گویند: الله! پس چگونه منحرف می شوند؟!

کفار مکه می دانستند که الله سبحانه و تعالی خالق، رازق، مالک و سرور آنها است. با این وجود آنها مسلمان محسوب نمی شدند،! زیرا آنها علاوه بر الله جل جلاله خدایی دیگر را هم عبادت می کردند.

لذا خداوند آنها را تحت عنوان کفار ( کسانی که ایمان ندارند ) و مشرکین ( بت پرستان و کسانی که برای خداوند شریک قائل هستند ) دسته بندی نمود.

(وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ  ﴿١٠٦  سورة يوسف.

و بیشترشان به خداوند ایمان نمی آورند مگر اینکه مشرکند...!

بنابرای توحید در عبادت که اقرار به اینکه عبادت مختص به الله است مهمترین بخش عبادت است.

تنها الله جل جلاله سزاوار عبادت است و او به تنهایی اجر  وپاداش عبادات را به بندگانش می دهد.

نویسنده: دکتر ذاکر نائک

 Image result for ‫دکتر ذاکر نایک‬‎ Image result for ‫دکتر ذاکر نایک‬‎

 

 

بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:


کد امنیتی رفرش