Mafhom Ebadat Wa Namaz 200

بسم الله الرحمن الرحیم

مفهوم عبادت و نماز در اسلام

عبادت:      
«ایّاک نعبد و ایّاک نستعین » پروردگارا  درگفتن:  « ایّاک نعبد   » خاص تورا عبادت میکنم، صادقم.
پروردگارا در گفتن: «  
ایّاک نستعـیـن  » خاص از تو استعانت ومساعدت میجویم، کاذب نیستم.
کلمــﮥ عبادت در قرآن 
عظیم الشان بصورت کل (  275 )  بار  ذکر گردیده است. 
عبادت از ریشه «عَبَدَ» و به معنای پرستش و اطاعت خاشعانه و نهایت خضوع است. از ریشه عبد دومصدرعبودیت و عبادت مشتق شده‌است.

این دو اصطلاح  درعبری وعربی مورد استفاده قرار گرفته ، ودارایی یک معنی میباشد.
عبادت و پرستش در سه دین ابراهیمی( یهودیت،
مسیحیت واسلام  ) بعنون یک اصل جدایی ناپذیر برشمرده می‌شود که در هر سه دین به عنوان یکی از اولویت‌ها بر آن تأکید شده‌است
عبادت را علماء  به حبل متین محکمی و مستحکم در حیات فردی واجتماعی و
 حتی سیاسی انسان  معرفی  داشته است.
انسان از طریق عبادت با پروردگار خویش مرتبط م
یشود.
انسان با عبادت  صادق  در رحمت پروردگارقرار میگیرد ، واز یاد نه برید که با انجام وادا عبادت به عزت کامل میرسد . وجان وروحش را در معرض  رحمت پروردگار قرار میدهد.
«وما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون» (سوره الذرایات  :آیه  56) جن و انس را نیافریدیم مگر براى این كه مرا پرستش كنند»  یعنى هدف از خلقت كه رسیدن انسان به كمال مطلق باشد، تنها از راه عبادت میسر میگردد.
پیامبرصلی الله علیه وسلم میفرماید  : «این دین محکم و متین است. پس با ملایمت در آن درآیید و عبادت خدا را بر بندگان خدا با کراهت تحمیل نکنید که در این صورت مانند سوار درمانده‌ای هستید که نه مسافت را پیموده و نه مرکبی به جا گذاشته است). 
افراط و زیاده روی در عبادت موجب خستگی روح و بی رغبتی مومن نسبت به عبادت و گریز از آن می شود.

عبادت:
عبادت اسم جامعی است كه تمام آنچه را كه پروردگار با عظمت ما  دوست می دارد و به آن خوشنود می گردد، در بر می گیرد اعم از عقاید و اعمال قلوب و اعمال جوارح و همه اعمالی كه بنده را به الله نزدیك میساز.
بنابراین همه آنچه كه خداوند در كتابش و سنت رسولش حضرت محمد صلی الله علیه وسلم مشروع قرار داده در تعریف عبادت داخل است.
عبادت انواع مختلفی دارد، بعضی عبادات قلبی ا
ند، مانند اركان ششگانـﮥ ایمان، ترس، رجاء، توكل، رغبت، رهبت و غیره، و بعضی عبادات ظاهری است، مانند: نماز و زكات ، روزه ، حج.

عبادت صحیح نمی شود مگر اینكه بر دو اصل مبتنی باشد:
اول:
 اینكه عبادت خالص برای الله
تعالی انجام گیرد و به او شریك آورده نشود. این معنای گواهی دادن لااله الا الله است.
 چنانكه الله تعالی  می فرماید
:« إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَیكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ، أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یحْكُمُ بَینَهُمْ فِی مَاهُمْ فِیهِ یخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّار.»( 2-3سُوۡرَةُ الزُّمَر )(ما این كتاب را كه در بر گیرندۀ حق و حـقیقـت است، بر تو فرو فرستادیم. خدا را پرستش كن و پرستش خود را خاص برای او گردان. هان! تنها طاعت وعبادت خالصانه برای الله است و بس. كسانی كه جز خدا سرپرستان  و یاوران دیگری را بر می گیرند، گویند ما آنان را پرستش نمیكنیم مگر بدان خاطر كه ما را به خداوند نزدیك گردانند، بی گمان خداوند بین آنان در (بارة) آنچه كه در آن اختلاف می ورزند داوری می كند، خداوند كسی را كه دروغگوی ناسپاس است هدایت نمی كند.)
و می فرماید: « ومَا أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیقِیمُوا الصَّلاةَ وَیؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِینُ الْقَیمَةِ. آیـﮥ 5سُوۡرَةُ البَیّنَة ».  (درحالی كه به ایشان دستور داده نشده بود مگر اینكه مخلصانه و حقگرایانه خدا را بپرستند و نماز بر پا دارند و زكات بپردازند و این است آیین راستین).

دوم:
 پیروی از رسول الله  صلی الله علیه  وسلم به این شكل كه بنده مث
ـل پیامبر صلی الله علیه وسلم عمل كند بدون اینكه چیزی از آن كم كند یا به آن بیفـزاید، و این به اساس و معنای گواهی محمد رسول الله است. لذا می فرماید: « قل إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَیغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ آیـﮥ31  سورۂ - سُوۡرَةُ آل عِمرَان » (بگو اگر خدا را دوست می دارید از من پیروی كنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهان شما را برایتان بیامرز).
و میفرماید
:« وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَانَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا آیـﮥ7  سُوۡرَةُ الحَشر »
( وآنچه رسول (خدا) به شما بدهد، آن را بگیرید.و از آنچه كه شما را ازآن باز دارد اجتناب كنید
.)
و میفرماید
: « فلا وَرَبِّكَ لا یؤْمِنُونَ حَتَّى یحَكِّمُوكَ فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لا یجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیتَ وَیسَلِّمُوا تَسْلِیماً آیـﮥ65 سورۂسُوۡرَةُ النِّسَاء  » ( سوگند به پروردگارت، (در حقیقت) ایمان نیاورند، مگر آنكه در اختلافی كه بین آنان در گرفت، تو را داور كنند. آنگاه از آنچه حكم كردی، در خود هیچ دلتنگی نیابند وكاملاً گردن نهند.)
عبودیت كامل متحقق نمی شود مگر به دو چیز:
اول:  كمال محبت الله، به طوری كه بنده محبت خدا و محبت آنچه كه در نزد خدا محبوب است را بر محبت هر چیز دیگری مقدم بدارد.
دوم:  كمال عاجزی و كُرنش برای الله به طوری كه بنده در تنفیذ اوامر و اجتناب از نواهی همواره در برابر او خاضع و فرمانبردار باشد.
پس عبودیت آن است كه كمال محبت وكمال خضوع  و تَذَلُّل و خوف و رجاء در آن جمع باشد، و بنده زمانی به محبت و خوشنودی الله  می رسد كه عبودیت را به شكل كامل آن انجام دهد.
پس الله  دوست دارد كه بنده اش با انجام فرایضی كه او را بدانها مكلف كرده خود را به او نزدیك كند و هر چه بنده عبادت مستحب بیشتر انجام دهد به خدا نزدیكتر
میشود و منزلت او در نزد الله  عزوجل بالاتر می رود، و به فضل و رحمت او تعالی این تقرب از اسباب رسیدنش به جنت خواهد گردید.
خداوند متعال
   می فرماید: « ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْیةً إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ »(آیـﮥ55  سورۂ سُوۡرَةُ الاٴعرَاف )( پروردگارتان را با تضرع و پنهانی (به نیایش) بخوانید، بی گمان اواز حد گذرندگان را دوست نمی دارد).

فطری بودن عبادت:
مفسرا ن وعلماء  در تحقیقات خویش میگویند که:عبادت ، نوعی رابطه است که بین انسان و معبود او تحقق پیدا می کند. یکی از اصیل ترین تجلّیات روح و مهم ترین ابعاد وجود انسان، حسّ پرستش و نیاز به عبادت است.
پرستش و عبادت، در وجود انسان ریشه  عمیقی دارد وهمه پیامبران در رسالت خویش  به انسان  تعلیم میدهد که باید عبادت  الله را بکنند. بدین اساس عبادت به مفهوم و طریق واقعی کلمه آمده است و قرآن عظیم الشان با صراحت تام میفرماید : »ای انسان، ربّ خود و پروردگارت را بپرست که او تو و جهانیان را آفریده است و زمام امورشان را به دست دارد. ».

عبادت راز آفرینش است:
در قرآن عظیم الشان ، در آیات متعددی درمورد هدف خلقت انسان یاده شده است. از جمله در آیه ایمی خوانیم که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «من جنّ و انس را نیافریدم، مگر برای پرستش و بندگی».
تشویق به عبادت:
سراسر آیات قرآنی، تشویق و ترغیب به عبادت است و گاه در ضمن این کار، به حکمتی از حکمت های عبادت هم اشاره می شود.بطور مثال، در آیه ای می خوانیم: «ای مردم، پروردگارتان را که شما و مردمان پیش از شما را آفریده است،عبادت کنید.

اثرات عبادت و بندگى الله (ج)

براى پى بردن به تأثیر عبادت و نیایش در تهذیب نفس و پرورش فضایل اخلاقى، قبل از هر چیز باید با مفهوم و حقیقت عـبادت آشنا شد. 
گرچه بحث درباره حقیقت عبادت گسترده است وعلمای جلیل القدر  در تفسیر، احادیثی ،اخلاق و فقه مباحث متعددی علمی، انجام داده اند، اما در یك اشاره كوتاه چنین مى‏توان گفت : براى یافتن حقیقت عبادت باید به کلمۀ  «عبد» و مفهوم آن كه ریشه اصلى عبادت است، توجه نمود. 
«ع
َبد» از نظر لغت به انسانى گفته مى‏شود كه سرتاپا تعلق به مولا و صاحب خود دارد؛ اراده‏ اش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست اوست؛ در برابر او خود را مالك چیزى نمى‏داند و در اطاعت او سُستى به خود راه نمى‏دهد. 
بنابراین، عبودیت اظهار آخرین درج
ـﮥ خضوع در برابر كسى است كه همه چیز از ناحیه اوست و به خوبى مى‏توان نتیجه گرفت كه تنها كسى مى‏تواند «معبود» باشد كه نهایت انعام و اكرام را كرده است و او كسى جز الله (ج) نیست! 
به عبارۀ
 دیگر، و از بٌعد دیگر «عبودیت» نهایت اوج تكامل روح یك انسان و قـُــرب او به الله تعالی است، و عبودیت تسلیم مطلق در برابر ذات پاك اوست؛ عبادت تنها ركوع و سجود و قیام و قعود نیست، بلكه روح عبادت تسلیم بى‏قید و شرط در برابر كمال مطلق و ذات بى‏مثالى است كه از هر عیب و نقص مبراست. 
بدیهى است چنین عملى بهترین انگیزه توجه به كمال مطلق و پرهیز از هرگونه آلودگى و ناپاكى است؛ چرا كه انسان سعى مى‏كند خود را به معبود خویش نزدیك و نزدیكتر سازد تا پرتوى از جلال و جمال او در وجودش ظاهر شود كه گاه از آن تعبیر به «مظهر صفات خدا شدن» مى‏كنند.
 عبودیت گوهرى است كه ربوبیت در درون آن نهفته است. اشاره به این كه است عبد تلاش و كوشش مى‏كند كه خود را در صفات شبیه معبود سازد و پرتوى از صفات جلال و جمال او را در خود منعكس كند.

حکمت وهدف عبادت، بخصوص نمازدر اسلام
گفتیم هـدف از عـبـادت ، رشـد وتـكـامـل انـسـان اسـت ، زیـرا الله  كـمـال مـطـلق اسـت و انـسـان بـراى رسیدن به كمال باید خود را به او نزدیك كند و راه تقرب انسان به خداى متعال ، عبودیت و بندگى است.
اثر بندگى رفع تاریکی های  درونى از صفحه دل و نـورانـى شـدن آن بـه انـوار مـلكـوت وآمـادگـى جـان انسان براى پذیرش تجلیّات حق و تابش نورعشق الهى است.
بـسـیـارى از نـمـاز خـوانـان، نماز مى خوانند، ولى نمى دانند، براى چه نماز مى گذارند و در نـتـیـجـه از هدف اصلى آن غافلند. بدین اساس از نماز خویش سود وفایده ای لازم نمی  برند ، و این عبادت در روح آنان اثرى نگذاشته و یا اثرى نامحسوس و غیر قابل توجه گذاشته است. حالت ایشان به  زاغی که صرف نول به زمین می زنند، مشابه بوده،  که به  این ترتیب به عبادت ونماز پرداختن نتیجه  با غفلت به پایان مى رسانند.

به یاد  باید داشته باشیم که چنین نمازى باز دارنـده از گـنـاهان نیست. با آنكه قرآن عظیم الشان نماز را بازدارنده از فحشاء ومنكر شمرده است معلوم مى شود نمازش در حقیقت نماز نبوده ، بلكه صورتى از نماز بوده است.

 نقش عبادات در تزکیۀ اخلاق :
در نظام اخلاقی اسلام، هدف از عبادت،ارتباط دایم  با مدبر کارگاه هستی است، و این ارتباط باید به نحوی برقرارشود که در طول حیات بشر پایدار بماند.
 تکامل اخلاقی انسان ها نیاز شدید به
چنین پیوندی دارد. هر لحظه که ارتباط سست ویاقطع شود، سیر نزولی شروع می گردد.
احکام عملی وعبادات در شرعیت اسلام  بهمنزله پایگاه های تقویتی ای هستند که ارتباط را محکم ترمی گردانند تا سیرکمالی بشر، بدون ترس واضطراب به کمال مطلو ب برسد.
هنگامی که پیوند حقیقی بین پروردگار  ویا به ع
ـباره دیگر پیوند حقیقی وواقعی بین  خالق ومخلوق  برقرار شد، هر لحظه ای که از حیات انسان بگذرد، عبادت محسوب می شود؛ خواهدر آن لحظه، کار فیزیکی انجام داده، یا به تفکر پرداخته باشد
عباداتو احکام، برنامۀ دقیق زندگی اند که در سایۀ آن ارتباط با خالق، تقویت وتثبیت می شود؛ اما نکته مهم، هدف از برقراری ارتباط با الله است. هدف، ایناست که تمام افعال انسان، تحت نظام در آید و جهت مخصوص به خود گیرد تا آنجا که وقتی به امور شخصی زندگی می پردازیم یا موقعی که در آزمایشگاه،سرگرم تحقیق هستیم و یا در مسند قضاوت، حق را از باطل تشخیص می دهیم یا دربازار، در حال خرید و فروشیم، بدون توجه به این که کارمان کوچک است یابزرگ، خدا را ناظر اعمال خود  بدانیم. ودر هر جای الله را حاضر وشاهد  بدانیم. 
عبادات، مانند باغبان دلسوزی،هرگونه علف هرزه را از زمین روان انسان، پاک می کنند. چنین انسانی، درصورت کسب آگاهی، آمادگی هر چه بیشتر برای پرورش صفات حسنه را در خود ایجادکرده و شایسته است که از چنین موقعیتی حداکثر بهره برداری را بنماید؛ چراکه بسیار مردمی که زحمات فراوان در راه عبادات ضروری و غیر ضروری متحمل میشوند، لیکن عبادتشان چون از روی آگاهی انجام نمی گیرد، اثری در پرورش صفاتنیک ندارد. این طبقه، با آن که مضر به حال اجتماع نیستند، مفید هم نمیتوانند باشند؛ زیرا لازمۀ مفید بودن، تخلق به اخلاق خداوند و عملی کردنارزش های اخلاقی در زندگی فردی و اجتماعی است و این ارزش ها نیز تنها درفضای آگاهی و انتخاب آگاهانه به ثمر می نشینند و نتیجه می دهند و بس! 
قرآن عظیم الشان  در موارد متعـددی بعد از آن که مسلمانان را به اجرای مراسم عبادی دعوت میکند، بلافاصله از آن برای  عبادت کننده توصیه میکند که به کارهای نیکو وپسندیده  مبادرت ورزد. بطور مثال پروردگار ما درسورۂ جمعه در خاتمه آداب نماز جمعه می فرماید: «اکنون در روی زمین برایکسب فضیلت، متفرق شوید». در حقیقت، ثمره عبادات، ظهور اخلاق و افعالپسندیده در فرد و جامعه است و شرط ثمربخشی اعمال و اخلاق پسندیده در ساختجامعه خداپسند و آرمانی اسلام نیز نیت صالح و پذیرش و انتخاب آگاهانه وآزادانۀ آن اعمال و صفات است. 
در دین مقدس اسلام عبادت 24 ساعته است :
عبادت در دين مقدس اسلام منحصر به   مكان معین ویا هم  زمان معین  نمیباشد ، بلكه تمامي لحظات زندگی  انسان شامل دو بخش(عبادت يا معصيت مي باشد) و عبادات اسلامي در زمان هاي مختلف و أماكن مختلف انجام مي پذيرد
شخصی   از دانشمندی اسلامی  در مورد فلسفه   عبادت 24 ساعته در دین مقدس اسلام  پرسيد كه شما  در24 ساعت چند ساعت مصروف عبادت میباشید ؟ دانشمند در جواب سوال کننده  گفت : ما مسلمانان در24 ساعت در یک شبانه روزهمیشه مصروف عبادت میباشیم .

سوال کننده  گفت : پس شما هيچ نمي خوابيد؟ دانشمند  در جواب گفت: وقتیکه شخص مسلمان  خواب خود را به طريقه ي پيامبر صلي الله عليه وسلم  انجام دهد ، بنابراين خواب اش هم عبادت محسوب مي شود
بنابر گفته ي اين دانشمند فلسفه ي حقيقي عبادت را در دين مقدس اسلام بيان مي دارد، زيرا در دين مقدس اسلام همه ي اعمال يك مسلمان مطابق احكام الهي مي باشد ، زيرا
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام ازدواج نمايد ، عبادت نموده است .
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام تجارت نمايد ، عبادت نموده است .
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام دعوتي تهيه نمايد،عبادت نموده است .
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام غذا بخورد ،عبادت نموده است .
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام باخانم واعضاي فاميل خويش اخلاق خوب نمايد ، عبادت نموده است .
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام دربدست آوردن نفقه حلال براي خود وفاميل خويش سعي نمايد ، عبادت نموده است .
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام سوار موتور شده ، آداب و اخلاق نشستن در موتور را مراعات نمايد ، عبادت نموده است .
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام با همسايه هاي خويش معامله خوب نمايد، عبادت نموده است.
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام با اقارب خويش رفت وآمد نمايد، عبادت نموده است.
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام سخن گويد، عبادت نموده است.
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام نشست و برخواست نمايد، عبادت نموده است.
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام به والدين خويش احترام نمايد، عبادت نموده است.
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام لباس بپوشد عبادت نموده است .
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام درهنگام آوردن اطفال برايشان نام هاي اسلامي اختيار نمايد ، عبادت نموده است.
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام درتربيه اولاد هاي خويش سعي وکوشش نمايد عبادت نموده است .
هرگاه كسي مطابق احکام دين مقدس اسلام در مجالس مشارکت نمايد ، مهماني كند ، همه جزء عبادت حساب مي شود ، زيرا براي همه ي اين امور در دين مقدس اسلام احكام و قوانيني وجود دارد كه مطابقت اين اعمال با احکام دين مقدس اسلام، عبادت پنداشته مي شود
وظيفه ي يك مسلمان حقيقي است كه هميشه براي فهميدن احکام دين مقدس اسلام ، و طريقه ي پيامبر سعي وتلاش نمايد . زيرا فهم اين امور انسان را براي عملکرد به آنان آماده مي سازد.
چرا عبادت فقط نمازخواندن باشد؟
قبل از همه باید گفت که عبادت صرف نماز خواندن نیست ، هر چیزی که در راه الله  و برای رضای  الهی انجام شود، عبادتاست.
کمک و دستگیری ازفقرا ، خدمت به جامعه وعالم بشریت ،هم نوعی از عبادت است. اما در هر دینی یک نوع عبادت
رسمی و مشخص وجود دارد که مبین وجود کامل ویا هم هویت  آن دین را بیان  میکند ، نماز کارت شناخت ، تذکره ویا به اصطلاح کارت هویت یک شخصی مسلمان در دین مقدس اسلام است .
عبودیت و پرستش یکی از نیازهای انسان است.  انسانها از بدو پیدایش تا به امروز  به شکلی از اشکال مصروف عبادت وپرستش داشته اند.
روح انسان نیاز به عبادت و پرستش دارد. با تمام صراحت باید گفت که :هیچ وجود مادی جای عبادت را پر کرده نمیتواند
.
زیباترین ، مقبولترین واحسنترین وکاملترین شکل پرستش  دردین اسلام  نماز است .

دانشمندان گفته اند:
 برای رسیدن به عرفان الهی و شناخت خود و خدا
وندمتعال مراحلیرا  باید طی شود.  وبهترین  راه وصول  عبادت بصورت کل و عبادت نماز به صورت خاص میباشد .
در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است و
کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند. هر امور عبادی  روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است،‌زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، بایدانجام داد، نه کمتر و نه بیشتر.
نماز رابطه بنده با الله است ، و طبیعی است که بنده آن را به جا میآورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگیاست و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است و اگر قرار باشد که هر انسانی برطبق خواسته خود عمل نماید نه آن چیزی که خداوند از او خواسته این دیگربندگی خداوند نمی شود بلکه بندگی خود و عمل بر طبق خواسته خود است.
همان گونه که قرآن عظیم الشان  با لفظ ومعنای خویش هماهنگ واعجاز است الهی به همین ترتیب شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح وتقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی می‌باشد.
 تکبیر ، قیام وقعود ،رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و
دعا و سلام و خلاصه همـۀ زیبایی ها در نماز است. با این همه اگرنماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری ازمفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر ولذکرالله اکبر »  نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد،‌ انسان را بهاوج معنویت می‌رساند. آذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد.
نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی صلی الله علیه وسلم زیباترین جلوه عبادت،  همدلی، یکرنگی، صفا و صمیمیت است.

آیا نماز اصل دین است؟

خوانندۂ محترم!
ما دو اصل داریم:

اول: ارکان ایمان

دوم: ارکان اسلام

ارکان ایمان شش تا هستند: (ایمان به الله، ایمان به تمامی ملائکه خداوند، ایمان به تمامی کتابهای آسمانی، ایمان به تمامی پیامبران الهی، ایمان به روز قیامت و ایمان به قضا و قدر هم خیر آن و هم شر آن).  دلیل برایمان براین ارکان این فرمودۀ  الله تعالی می‌باشد: «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ» ‏(سوره  بقره 177‏).

یعنی: «نیکی این نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید بلکه نیکی این است که به الله، روز آخرت، ملائکه، کتابها و پیامبران ایمان داشته باشید».

 و از سنت حدیث جبرئیل است که از پیامبر صلی الله علیه وسلم سؤال می کند و می گوید:«أخبرنی عَنْ الْإِیمَانِ قَالَ أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَیْرِهِ وَشَرِّهِ قَالَ صَدَقْتَ.». بخاری (50)، وصحیح مسلم (8). ‏

یعنی: «مرا از ایمان خبر ده، ایشان فرمودند: ایمان عبارت است از این که ایمان بیاوری به یگانگی خدا، به ملائکه، به پیامـبران، به روز قیامت، به سرنوشت؛ (یعنی تقدیر)، و ایمان بیاوری به خیر و شر آن، گفت: راست گفتی».

و ارکان اسلام هم پنج تا هستند: (شهادتین، نماز، روزه رمضان، زکات، حج). در حدیث عبدالله بن عمر رضی الله عنه آمده که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ وَصَوْمِ رَمَضَانَ وَحَجِّ الْبَیْتِ». بخاری (8) ، وصحیح مسلم (16).

یعنی: «سلام بر پنج چیز بنا شده است: اول شهادت ،براینکه خداوند، یکی است و جز او، معبود برحقی وجود ندارد و محمدصلی الله علیه وسلم رسول الله ست. دوم: اقامة نماز، سوم: دادن زکات، چهارم: روزه گرفتن ماه مبارک رمضان ، پنجم: ادای حج».

بنابراین متوجه شدیم که نماز دومین رکن از ارکان اسلام است، پس نماز رکن اسلام و رکن دین است، و رکن یعنی پایه و اساس دین که اگر نباشد دین و اسلام فرد هم فروخواهد ریخت و ویران خواهد شد، برای همین است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: ‏«رأس الامر الاسلام، و عموده الصلاة، و ذروة سنامه الجهاد فی سبیل الله». یعنی: « سر کارها اسلام ‏است‌، و ستون آن نماز است‌، و بلندترین قله آن جهاد در راه خدا است‌».
 و نماز نخستین ‏عبادتی است‌ که خدا واجب‌ کرده است‌. ‏
( صحیح ترمذی 2616.)

و عبدالله بن قرط نقل‌ کرده است ‌که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «أول ما یحاسب علیه العبد یوم القیامة الصلاة فإن صلحت صلح سائر عمله، وإن فسدت فسد سائر عمله» « اولین  چیزی ‌که انسان در روز قیامت بر آن باز خواست خواهد شد، نماز است‌، اگر کار آن درست باشد، دیگر کارهایش نیز درست است‌، و اگر کار آن تباه گردد، دیگر کارهایش نیز تباه می‌گردد».(راویت طبرانی ).

و لذا مسلمانان اجماع دارند بر اینکه اگر کسی فرضیت نماز را انکار کند، کافر شده واز دایرۀ اسلام خارج می‌شود. اما دربارۀ کسی که با وجود اعتقاد به وجوب نماز، آن را ترک کند، اختلاف نظر دارند و سبب اختلاف هم احادیثی است که از پیامبر صلی الله علیه وسلم ثابت شده و در آنها تارک الصلاه کافر نامیده شده، بدون اینکه بین کسی که نماز را از روی انکار ترک کرده و کسیکه از روی سهل‌انگاری (نماز را) ترک کرده، تفاوت قائل شده باشد.

از جابر رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: « إن بین الرجل و بین الشرک و الکفر ترک الصلاة»( مسلم (82). «حد فاصل میان انسان و شرک و کفر ترک نماز است». (مسلم  82).

از بریده روایت است از پیامبر صلی الله علیه وسلم شنیدم که می‌فرمود : «العهد الذی بیننا و بینهم الصلاة فمن ترکها فقد کفر»( ابن ماجه (1079). «مشخصه‌ی بین ما و آنها (کفار و مشرکین) نماز است، هر کس آنرا ترک کند کافر می‌شود».( ابن ماجه (1079).

و در کتاب خدا صراحتا ذکر شده که اگر کسی اهل نماز نباشد او جهنمی خواهد بود؛ چنانکه قرآن کریم از زبان اهل جنت که با اهل جهنم سخن می گویند می فرماید: « إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ، فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءلُونَ ، عَنِ الْمُجْرِمِینَ، مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ، قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» (سورۀ مدثر آیه 41-43).

یعنی: مگر «اصحاب یمیـن» (که نامه اعمالشان را به نشانه ایمان و تقوایشان به دست راستـشان می‏دهند)!آنها در باغهای بهشتند، و از مجرمان سؤال می‏کنند: چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» می‏گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم».

بنابراین با استناد به این آیه نخواندن نماز موجب داخل شدن در آتش جهنم است.

مگر کسی که توبه کند و شروع به خواندن نماز کند، که در اینصورت امید است خداوند متعال توبه اش را بپذیرد و از آتش جهنم رهایی یابد وسبب نجات خویش در دارین گردد. بعد از توبه لازم نیست تا نمازهای فوت شده ی گذشته اش را قضا کند، زیرا قضا کردن نماز صحیح نیست چرا که هر نمازی وقت معین خود را دارد و اگر در وقت مشخص خود خوانده نشود، دیگر قضا نخواهد شد مگر در دو حالت:

1- کسی خواب بماند و بعد که بیدار شد متوجه می شود که وقت نماز تمام شده.

2- کسی که آنقدر مشغله ی فکری داشته که یادش نبوده وقت نماز شده تا آنکه وقت آن تمام می شود.
نماز را در زبان عربی (صلاة) میگویند، و صلاة در زبان عربی به معنای دعا آمده است، چنانکه در قرآن کریم  آمده: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (سورۀ توبه -  آیه : 103).یعنی: از اموال آنها صدقه‏ای (بعنوان زکات) بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی! و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعای تو، مایه آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست. که در این آیه، کلمه: « صلاتک» یعنی « دعای تو».
کلمه «صلاة»:
 کلمه « صلاة » ( نماز ) در زبان عربی به سه مفهوم آمده است: ‏

‏اول: صلاة از ریشه (صلی) گرفته شده است و مفهوم آن (چیز کجی را حرارت وگرمی دادن) است تا ‏‏راست شود، و نماز را صلاة میگویند؛ زیرا ‏انسان به اساس مصروفیت ها و گرفتاری دنیوی، وخواهشات نفسانی مبتلا ‏‏به کجی میشود، ونماز او را به عظمت پروردگارجل جلاله متوجه نموده، حرارتی را ‏در قلبش بجا ‏‏آورده و سبب استقامت انسان میگردد، «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ» همانا براستی که نماز ‏انسان را از گناهان ‏و بدکاری ها منع مینماید. انسان ‏بر اثر نفس اماره دچار کجی شده است و بوسیلهء ‏نماز به آن حرارت ‏وگرمی وعظمت الله جل جلاله رسیده وکجی آن دور شود.‏

‏دوم:  (صلاة) از اصل (صلت) گرفته شده است که به معنای تعلق و رابطه میباشد، وصلاة (نماز) ارتباط ‏‏وعلاقه انسان را با الله جل جلاله، ‏مخلوقات، وهمنوعانش مستحکم میسازد. زیرا انسان بی نماز با ‏‏پروردگارعالمیان قطع رابطه نموده است، و با برگشت به نماز، رابطه اش را با  الله جل جلاله دو‏باره ‏مستحکم میسازد.‏

‏سوم: صلاة به معانی تحیت (احترام)، دعا و سلام نیز آمده است، زیرا مؤمنان یکتا پرست، تمامی ‏‏احترامات خویش را در نمازخود به پروردگار خویش ‏تقدیم میدارند، و درنماز عرض ونیاز به دربار ‏‏الهی نموده، وبا سخن گفتن به پروردگار دعای خویش را نیز برایش تقدیم میدارند.‏

و اما نماز در اصطلاح شریعت اسلامی:
 عبارت از انجام عمل مخصوصی است که با لفظ « الله اکبر»  آغاز شده و با لفظ « السلام علیکم ورحمة الله» ختم میشود، ودارای ارکان وشرایط خاصی میباشد از قبیل داشتن طهارت ووضوء ، و قیام ، رکوع ، سجود، استقبال قبله، قرائت فاتحه قرآن کریم و  خواندن اذکار می باشد.

چرا اسلام برخواندن نماز تـأکید همیشگیمیکند:

اهمیت نماز در بین همه دستورهای درخشان اسلام، بدین جهت است که:
1-
نماز روح انسان ها را به مبدا هستی بخش مرتبط و متصل می کند و با این ارتباط روح و جان انسان  را زنده،با نشاط و آرام می سازد و او را برای انجام سایر تکالیف و وظایف فردی و اجتماعی آماده می کند از این رو می توان گفت نماز موتر  محرکه سایر اعمال و دستورات اسلامی است،زیرا آن شخصیکه به نماز اهمیت بدهد، یقین داشته باشید که به سایر عبادات اهمیت بسزایی قایل بوده وبا تمام اخلاصمندی آنرا بجاء میاورد.
اما اگر مسلمانی نماز خویش را بوجه احسن انجام ندهد وبه آن اهمیتی قایل نباشید ، سایر اعمال عبادی اش نیز از بهره وثمره ای برخورد دار نخواهد بود .
 2- نباید فراموش کرد که خواندان نماز  علاوه بر آنکه انجام یک فریضه الهی است ، بلکه خواندان نماز خود مانع بسیاری از اعمال بد شده وجلوی بسیاری از گناهان را میگیرد.
 نمازگزار واقعی از فحشا و منکرات به دور می ماند و این خاصیت بازدارندگی نماز را «ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر» را نمیتوان در سایر عبادات اسلامی در یافت .
نماز،از لحاظ فهم  سیاسی ،مسلمانان سراسر جهان را هر روز به سمت قبله واحد ،و مردم هر شهر و قریه در نماز جماعت با هم متحد می سازد . این حرکت در هر روز برای مسلمانان به مسلمانان  شکوه و عظمت و اقتدار خاصی می بخشد.

معنا و مفهوم نماز:
مفهوم نماز:
نماز در لغت بمعنی دعا است. خداوند می‌فرماید:  » خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم » (سوره توبه:103). (ای پیامبراز اموال آنان، زكات بگیر كه باعث پاكی و تزكیه آنها  می‌‌شود و برای آنان، دعا كن چرا كه دعایت، آرامش برای آنان بحساب می‌آید و خداوند، شنوا و داناست ).
چنانچه مشاهده می‌كنیم كلمة «صل» بمعنی «دعا كن» است.
نبی اكرم صلی الله علیه وسلم  می‌فرماید: «إِذَا دُعِی أَحَدُكُمْ فَلْیجِبْ فَإِنْ كَانَ صَائِمًا فَلْیصَلِّ وَإِنْ كَانَ مُفْطِرًا فَلْیطْعَمْ»
   مسلم (1431) .   معلقا ت بخاری قبل از حدیث شمارة (4797).
«اگر كسی از شما (برای صرف غدا) دعوت شد، اجابت نماید. اگر روزه داشت، (برای صاحب غذا) دعای (خیر و بركت و استغفار) نماید. و اگر روزه نداشت، غذا بخورد».باید دانست كه صلاة یعنی درودی كه از طرف خداوند باشد، بمعنی ثناء و ستایش است و درودی كه از طرف فرشتگان باشد، بمعنی دعا است. خداوند می فرماید: « إِنَّ اللَّهَ وَمَلاَئِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یاأَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا » ( سوره احزاب:56) (همانا خداوند و فرشتگان بر پیامبر، درود می‌فرستند. ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، (شما هم) بر او، درود و سلام بفرستید).

ابو‌العالیه می‌گوید:  صلاة (درود) خداوند بمعنی تعریف و تمجید  او، نزد فرشتگان است و درود فرشتگان بمعنی دعا است. و ابن عباس رضی الله عنهما می‌گوید: یصلّون یعنی تبریك می‌گویند. ثرقیع ابن عثیمین (3/228)
و برخی گفته اند: درود خدا یعنی همان رحمت الهی است و درود فرشتگان بمعنی استغفار كردن آنان است. و صحیح و درست، همان قول اول است( تفسیر ابن كثیر و شرح ممتع ابن عیثمین (3/228ـ 229).
خداوند متعال می فرماید: «  أُوْلَئِكَ عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُهْتَدُون » (سوره بقره:157)  (آنان (همان بردباران با ایمانی هستند كه) الطاف و رحمت و احسان و مغفرت خدایشان شامل حال آنان می‌گردد و مسلماً ایشان راه یافتگان (به جادة حق و حقیقت و طریق خیر و سعادت) هستند).
چنانچه مشاهده می كنیم رحمت، بر صلوات، عطف شده است و اقتضای عطف، مغایرت می باشد.
پس صلاتی كه ازطرف خداوند باشد بمعنی ستایش است و صلاتی كه از طرف مخلوقات یعنی فرشتگان، جن وانس باشد، بمعنی نماز، ركوع، سجده، دعا و
 تسبیح گفتن است. و صلاتی (درودی) كه از طرف پرندگان و خزندگان باشد، بمعنی تسبیح گفتن است. ..(لسان العرب (14/465). 
و «صلاة» در اصطلاح شریعت، عبارت از: عبادتی است كه بخاطر خداوند، انجام می گیرد و شامل اقوال و افعال معین و بخصوص  می باشد كه با تكبیر، آغاز و با سلام، به پایان می‌رسد و این، اقوال و افعال مخصوص، «صلاة» نامیده شده اند زیرا دعا را نیز در برمیگیرند (المغنی (3/5) ابن قدامه والشرح الكبیر (3/5) و الانصاف فی معرفه الراجج من اغلاف (3/5) و التعریفات جرجانی (174).             
در نتیجه كلمة «صلاة» كه در آغاز به هر دعایی، اطلاق می‌شد، از آن مفهوم، انتقال پیدا كرد و هم اكنون بخاطر مناسبتی كه میان دعا و نماز وجود دارد، همان افعال و اقوال مخصوص، كلمة صلاة یعنی نماز، اطلاق می شود. پس هرگاه، كلمة «صلاة» یعنی نماز در شریعت اطلاق شود، مفهوم آن، فقط نماز با همان افعال و اقوال مخصوص است( شرح العمدةابن تیمیه (2/30 ـ 31).
و سرتاسر نماز، دعا یعنی طلب و درخواست است: زیرا طلب و درخواست یا با سؤال كردن، مطرح می شود چنانچه دعا كننده، خواهان جلب منفعتی و یا دفع ضرری می شود و طلب اینگونه نیازها از خداوند، فقط با زبان و سؤال كردن، انجام می گیرد.
یا اینكه طلب و درخواست با عبادت انجام می گیرد. چنانكه انسان با اعمال نیك از قبیل نماز، ركوع، سجده و غیره، طلب اجر و ثواب می نماید. پس كسی كه این، عبادات را انجام می‌دهد، در واقع با زبان حال از الله، طلب مغفرت می نماید. و از سخنان فوق، روشن می‌شود كه سرتا سر نماز، دعا و درخواست با زبان و یا طلب و در خواست بوسیلة عبادت است چرا كه نماز هر دو نوع را در بر می گیرد
.

نـمـاز در لـغت به معناى پرستش، نیاز، سجود، بندگى و اطاعت،  خم شـدن بـراى اظـهـار بـندگى و اطاعت و یكى از فرایض دین و عبادت مـخصوصى است كه مسلمانان پنج بار در شبانه روز به جا مى آورند. نـماز یعنى خدمت و بندگى، فرمان بردارى، سر فرود آوردن و تعظیم كردن به نشانه احترام. نماز،داروى نسیان و وسیله ذكر خداوند است. نـمـاز، رابـطه معنوى مخلوق با خالق است. نماز یعنى دل كندن از مـادیـات و پـرواز دادن روح; یـعـنى پا را فراتر از دیدنى ها و شنیدنى ها نهادن.

معنای لغوی نماز:
معناى لغوى نماز دعاى خیر مى باشد طوریکه  الله سبحانه وتعالى به پیامبر اش می فرماید :« وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُم »ْ صلات بفریست بر آنان ، (یعنى درحق شان دعاى خیر بعمل ار ) واقعآ دعا خیر تو  برای آنها باعث وقار، وبردبارى است.
اما نماز در شریعت عبارت از اعمال وگفتار است که تعلیم از جانب پروردگار وپیامبر صلی الله علیه وسلم برای ما بعمل آمده است . نماز با تکبیر ( الله اکبر) آغاز وبا تسلیم ( سلام گفتن) خاتمه می پذیرد.

کیفیت فرض گردیدن نماز:

محدثین در مورد کیفیت فرض گردیدن نماز مینویسند:نماز هدیه ای است که درشب معراج رسول اكرم ،صلى الله علیه وسلم ، به نزد پروردگار فرض گردیده است.
محدثین  تاریخ آن را تقریبا پنج سال قبل از هجرت مى نویسند، كه این به بیست وهفتم ماه رمضان سال616 میلادی:یعنى به سال هشتم آشكار شدن نبوت محمد صلی الله علیه وسلم  برابرمى باشد.
حكمت در فرضیت بودن نمازاین است،كه
 علاقة بنده را با پروردگارش مستحكم مى كند و او بسبب ادا كردن نماز خالق مهربانش را شكر سپاس مى گوید. این عمل سبب راضایت پروردگار شده او تعالى این بندة شگر گذارش را از نعمتهاى دنیوى و اخرویش بهرور مى سازد.
قرآن عظیم الشان با زیبای خاصی میفرماید : «  لإن شكرتم لأزیدنكم و لإن كفرتم إن عذابی لشدید »
( یعنى اگر شكر گذار گردیدید البته نعمتهایم را به شما افزون خواهم كرد. و اگر ناسپاسى كردید پس بدانید عذاب من بسیار سخت مى باشد).
اما آن منفعت هاى شخصى، كه نماز گزار به سبب خواندن نماز كسب مى كند این است، كه اگر آن را با اخلاص بخواند همیشه در بالاى خود الله سبحانه وتعالى را نظارت كننده مى بیند.
یکی از منفعت های بسیار مهم که نماز برای انسان میرساند ، اینست که نماز ، انسان را از فحشا ومنکر باز میدارد:  قرآن عظیم الشان ( در سوره العنكبوت: آیه  45) میفرماید :
 « وأقم الصلاة إن الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنكر » (و برپا بدار نماز را! بدرستى نماز از كارهاى بى حیایى وناپسند منع مى نماید).
ودر حدیثی دیگری آمده است :« من لم تنهه صلاته عن الفحشاء والمنكر لم تزده من الله إلا بعدا وفی روایة فلا صلاة له »  ( رواه الطبرانی وغیره مر فوعا وموقوفا) هركه را نمازش از كارهاى بى حیایى و ناپسند منع ننماید او را از الله تعالى به جز دورى دیگر چیزى نتیجه نباشد. ودر روایتى چنین آمده كه نمازش درست نشود. چون مسلمان عاقل و مخلص همیشه مى كوشد تا هیچ كار بدى را انجام ندهد تا نمازش نزد خداوند نامقبول نشود. زیرا او خوب مى داند، كه الله تعالى نماز راسبب نجات او گردانیده  است وگر نه الله تعالى هیچ احتیاجى به نماز وى ندارد.

خواندن نماز چیزى را در ذات وصفات الله تعالى زیاد نه كند و نخواندنش چیزى را از او كم نكند. اما فایده هاى اجتماعى نماز بسیار بزرگ اند.
درمورد کیفیت فرض گردیدن نماز درشب اسرا ء در حدیثی از
از انس بن مالک
( رضی الله عـنه )
 روایت است که گفت :ابوذر( رضی الله عـنه ) از رسول الله  صلی الله علیه وسلم  روایت میکرد که فرمودند: « هنگامیکه به مکه بودم سقف خانه ام شکافته شده وجبریل ( علیه السلام »  داخل گردید، سینه ام را گشوده وبه آب زمزم شست،بعد ازان طشتی راکه پُراز حکمت وایمان بود ، آورده ودر  سینه ام خالی کرده ، وشکاف سینه ام را بست  بعدازان دستم راگرفته وبه سوی آسمان عروج نمود ، چون به آسمان اول آمدم ، جبریل به دربان آسمان گفت : باز کن ، دربان گفت :کیست ؟ جبریل گفت من جبریل هستم .
گفت : کسی همراهت هست ؟ گفت : بلی !
 مـحـمـد ( صلی الله علیه وسلم ) همراهم میباشد.
گفت : آیا او مبعوث شده است ؟ گفت : بلی . ودربان ، درب را گشود ، چون به آسمان دنیا بالا شدیم ، دیدیم شخصی نشسته ومردمانی بطرف راستش و ومردمانی بطرف چپش قراردارند ، چون بطرف راستش نگاه میکند می خندد، وچون بطرف چپش می بیند میگیـرید، (مارا مخاطب قرار داده) وگفت:
پیامبر نیکو کار ، وفرزند نیکو کارم خوش آمدید، ازجبریل پرسیدم : این شخص کیست ؟
 گفت : این
 (آدم)  ( علیه السلام )است ،واین چیزهائیکه بطرف راست و چپش قراردارند ،ارواح اولا دش می باشد ، آنهائیکه بطرف راستش هستند: اهل جنت ،و آنهائیکه بطرف چپش میباشند : اهل دوزخ هستند ،چون بطرف راستش می بیند می خندد، وچون بطرف چپش نگاه میکند میگیـرید.

 بعد ازان مرا به سوی آسمان دوم برده وبه دربان همان چیزی را که دربان آسمان اول گفته بود ، تکرار نموده ودرب را کشود. . 
انس ( رضی الله عـنه ) میگوید : که ابوذر ( رضی الله عـنه )برایش گفته است که پیامبر  صلی الله علیه وسلم درآسمانها : (آدم) ،( ادریس ) ، ( موسی) ،(عیسی)و (ابراهیم ) صلوات الـله عنه ،اماکن آنهارامشخص کرده نه توانست، فقط همین قدر به خاطر داشت پیامبر صلی الله  علیه وسلم ، آدم علیه السلام   رادرآسمان دنیا ، وابراهیم  علیه السلام رادر آسمان ششم دیده اند.
 از انس
 ( رضی الله عـنه ) روایت است که گفت : چون جبریل با پیامبر صلی الله علیه وسلم   نزد ادریس علیه السلام رسیدند گفت : پـغمبر نیکو کار ، وبرادر نیکو کارم خوش آمدید، پیامبر صلی الله علیه وسلم   میگویند:پرسیدم:

 ﴿این شخص کیست ؟ . جبریل ( علیه السلام ) گفت: این ادریس است .

 بعدازان نزد موسی ( علیه السلام ) رسیدیم ، واو هم گفت: پیامبر  نیکو کار، وبرادر نیکو کارم خوش آمدید، پرسیدم: ﴿  این کیست ؟ . 
گفت: این موسی (علیه السلام ) است.

بعدازان نزد عیسی ( علیه السلام ) رسیدیم ، واو هم گفت: پیامبر  نیکو کار، وبرادر نیکو کارم خوش آمدید، پرسیدم: ﴿ این کیست ؟ . گفت: این عیسی (  علیه السلام ) است .

 بعدازان نزد ابراهیم ( علیه السلام ) رسیدیم ، واو گفت: پیامبر  نیکو کار، وفرزند نیکو کارم خوش آمدید، پرسیدم:

﴿این کیست ؟ . گفت: این ابراهیم (علیه السلام ) است.

 انس ( رضی الله عـنه) میگوید : ابن عباس ( رضی الله عـنهما ) و(ابوحـَبـَۀ انصاری) 
( رضی الله عـنه) میگفتندکه : پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده اندکه : ﴿  بعدازآن تاجائی بر ده شدم که آوازاقلام ( ملائکه ) را میـشنیدم. .

انس بن مالک  ( رضی الله عـنه ) میگوید: پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمودند: 

 ﴿ خداوند بر اُمت من   پـِنـجاه وقت نماز، فرض گردانید ، باهمین حکم برگشته تا آنکه نزد موسی ( علیه السلام ) رسیدم ، پرسید : خداوند بر امت تو چه چیز فرض نمود ؟ گفتم : پـنجاه وقت نماز، گفت : واپس بسوی پروردگارت برگرد، چون امت تو طاقت این را ندارند ، برگشتم  وخداوند متعال قسمتی از آن را ساقط نمود ،  باز برگشته و نزد موسی آمده وگفتم: خداوند متعال قسمتی از آن را ساقط نمود ، گفت : نزدپروردگارت برگرد، چون امت تو طاقت آن را ندارند ، برگشتم وبازخداوند متعال قسمتی از آن را ساقط نمود ، گفت : باز نزد موسی آمده و باز برایم گفت : نزدپروردگارت برگرد، زیرا امت تو طاقت آن را ندارند ، باز برگشتم ، وبرایم گفت: این پنج است ( درعدد) ، وپنجاه است( درثواب )، واین گفته ام تغییر پذیر نیست، باز نزد موسی آمده و او برایم گفت : نزدپروردگارت برگرد، گفتم : از پروردگارم حیا میکنم.

در فیض الباری در مورد این حدیث می نویسد :
طوری که از ظاهر حدیث بر می آید ،نبی کریم صلی الله علیه وسلم پنج بار به پروردگارش مراجعه کردند ، ودر هرباری ده نماز تخفیف داده می شود ،  ولی امام ابن حجر رحمه الله می گوید : به اساس تحقیقی که من انجام دادم ، تخفیف نماز در هر بار پنج نماز بود ، که به این اساس پیامبر صلی الله علیه وسلم نه بار جهت طلب تخفیف نزد پروردگار خود رفتند .
در مرتبه اخیر که موسی علیه وسلم از پیامبر خدا خواست که نزد پروردگار رفته وطلب تخفیف نماید ،ایشان فرمودند که حیا ء می کنم، سببش این بود که چون درهر باری که مراجعه می کردند ، پنچ نماز تخفیف می یافت ،اگر این بار طلب تخفیف می کردند ، معنایش این بود که طلب از بین رفتن نماز را می کنند ، از این سبب حیا کردند .
حکم نماز در اسلام:

طوریکه در فوق متذکر شدیم قرآن، سنت و اجماع امت، نماز را بر هر مسلمان عاقل و بالغ، فرض گردانیده است. فقط بر زنی كه در دوران حیض یا نفاس بسر می برد، فرض نیست.
خداوند متعال می‌فرماید:‌
«  وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ‌وَ یقِیمُوا الصَّلاَةَ‌ وَیؤْتُوا‌الزَّكَاةَ وَذَلِكَ‌دِینُ الْقَیمَة  » ( سوره بینه  آیه 5 ) (و به آنان دستور داده نشده است مگر اینكه خداوند را مخلصانه و حق گرایانه پرستش نمایند و فقط بر دین او باشند و نماز را بر پای دارند و زكات بدهند. و این است آیین راست و درست).
و درجایی دیگرمی فرماید:« إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ كِتَابًا مَوْقُوتًا » . ( سوره نساء: آیه 103 )(همانا نماز بر مؤمنان فرض است و اوقات معینی دارد).
هنگامی كه نبی اكرمصلی الله علیه وسلم حضرت معاذ را به یمن فرستاد، فرمود: «و به آنها اعلام كن كه خداوند در شبانه روز، پنج نماز بر آنها فرض گردانیده است» ( بخاری 1395 ومسلم 50 ).
ابن عمر( رض )  می گوید: نبی اكرم صلی الله علیه وسلم فرمود:‌  «  بُنِی الإِسْلامُ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ و َإِقَامِ الصَّلاةِ و َإِیتَاءِ الزَّكَاةِ وَصَوْمِ رَمَضَان و الحج لِمَنِ استَطَعتُم». ( بخاری (8) و مسلم (16)
اسلام بر پنج چیز بنیان گذاری شده است:
شهادت وگواهی دادن بر اینكه هیچ معبودی بجز الله، وجود ندارد.
2
ـ برپاکردن   نماز.
3ـ پرداخت زكات.
4ـ روزه گرفتن ماه مبارک رمضان.
5ـ حج بیت الله برای كسی كه استطاعت آنرا دارد».
عبادة بن صامت
( رض ) می گوید:  شنیدم كه رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: «خَمْسُ صَلَوَاتٍ كَتَبَهُنَّ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ فَمَنْ جَاءَ بِهِنَّ لَمْ یضَیعْ مِنْهُنَّ شَیئًا اسْتِخْفَافًا بِحَقِّهِنَّ كَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدٌ أَنْ یدْخِلَهُ الْجَنَّةَ». «خداوند، پنج نماز بر بندگانش، فرض نموده است. هر كس، آنها را بدون استخفاف، ادا نماید و ضایع نگرداند، خداوند، عهد نموده است كه او را وارد جنت نماید».
آیات و احادیث دربارة فرضیت نماز بسیار زیادند كه ما به ذكر همین اندازه اكتفا می‌كنیم.
همچنین امت اسلام بر فرض بودن پنج نماز در شبانه روز، اجماع نموده اند
.( المغنی ابن قدامه (3/6) .   (4) بخاری (1/114) و مسلم. ).
اما نمازهای پنج گانه بر زنانی كه در دوران عادت ماهیانه و یا نفاس بسر می برند، فرض نیست زیرا رسول اكرم
صلی الله علیه وسلم فرمود: «ألَیسَت إِذَا حاضَت لَم تُصَلِّ وَ لَم تَصٌم».یعنی مگر نه این است كه زن، در دوران عادت ماهانه، نماز نمی خواند و روزه نمی گیرد؟
مقام نماز در اسلام:
نماز در دین مقدس اسلام از جایگاه بسیار والایی برخور دار است. و دلایل آن عبارتند از:
1ـ نماز، ستون دین است:
در دین مقدس اسلام وشرعیت غرای محمدی نماز بمثابه ستون معرفی گردیده است ، این بدین معنی است که : دین بدون این ستون، اساسآ برپا نمی شود.

در حدیثی
معاذ بن جبل  می‌گوید: نبی‌اكرم صلی الله علیه وسلم   فرمود: «رَأْسُ الأَمْرِ الإِسْلامُ وَعَمُودُهُ الصَّلاةُ وَذِرْوَةُ سَنَامِهِ الْجِهَاد».یعنی «رأس امور اسلام و ستون آن، نماز است. و قلة آن، جهاد می باشد». و باید دانست كه اگر ستون بیفتد، ساختمان عمارت ، نابود خواهد شد. ( ترمذی (2616) و ابن ماجه (2/1314) و احمد (5/231)  . و ترمذی دربارة آن، گفته است: این حدیث، حسن و صحیح است وشیخ  آلبانی نیز آنرا در ارواء القلیل (2/138) تحسین نموده است.)
2
ـ اولین عملی كه بنده بخاطر آن محاسبه می شود، نماز است.
وحتی  خوبی و بدی اعمال انسان، به نمازش، بستگی  دارد.  انس بن مالك
 روایت می كند كه: رسول الله‌ صلی الله علیه وسلم   فرمود:(أَوَّلُ مَا یحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ یوْمَ الْقِیامَةِ صَلاتُهُ فَإِنْ أَكْمَلَهَا كُتِبَتْ لَهُ نَافِلَةً فَإِنْ لَمْ یكُنْ أَكْمَلَهَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِمَلَائِكَتِهِانْظُرُوا هَلْ تَجِدُونَ لِعَبْدِی مِنْ تَطَوُّعٍ فَأَكْمِلُوا بِهَا مَا ضَیعَ مِنْ فَرِیضَتِهِ ثُمَّ تُؤْخَذُ الْأَعْمَالُ عَلَى حَسَبِ ذَلِكُ) «اولین چیزی كه در روز قیامت، بنده بخاطر آن، محاسبه می‌شود، نماز است. اگر نمازش را كامل ادا نموده است، بطور كامل، برایش بحساب می آید. و اگر نمازش را بطور كامل ادا نكرده است، خداوند به فرشتگانش می‌گوید: ببینید آیا بنده‌ام، نماز نفلی دارد كه فرایضش را بوسیلة آن، كامل كنید؟ بعد از آن، محاسبة زكات و سایر اعمال به همین ترتیب، انجام می‌گیرد». (ابوداوود (864، 866) و ا بن ماجه (1425) و احمد (4/65، 903، 5/377) و صحیح الجامع آلبانی (2/353).

3ـ آخرین چیزی كه از دین، ضایع می شود، نماز است.
 پس اگر نماز كه آخرین امر دین است، ضایع گردد، چیزی از آن، باقی نمی‌ماند.
ابوامامه
 می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: (لَینْقَضَنَّ عُرَى الْإِسْلَامِ عُرْوَةً عُرْوَةً فَكُلَّمَا انْتَقَضَتْ عُرْوَةٌ تَشَبَّثَ النَّاسُ بِالَّتِی تَلِیهَا وَأَوَّلُهُنَّ نَقْضًا الْحُكْمُ وَآخِرُهُنَّ الصَّلَاة)«ریسمانهای اسلام، یكی پس از دیگری، كنده می‌شوند. هر گاه، یكی كنده شود، مردم به ریسمانهای بعدی، چنگ می‌زنند. اولین ریسمانی كه كنده می‌شود، حكومت (حاكمیت اسلام) است و آخرین آنها، نماز می‌باشد».
و در روایتی دیگر، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «اولین چیزی كه از میان مردم، برداشته می شود، امانت است وآخرین چیزی كه باقی می ماند، نماز است و چه بسا نمازگزاری یافت می‌شود كه هیچگونه خیری نداشته باشد». (احمد (6/290، 311، 321) و آلبانی در إرواء القلیل (7/238) آنرا صحیح دانسته است.
4- آخرین وصیت
پیامبر اسلام  به امتـش، نماز بود:
نماز، آخرین وصیتی است كه نبی اكرم
صلی الله علیه وسلم  امتش را به آن، وصیت كرد.
 ام سلمه رضی الله عنها در حدیثی میفرماید : یكی از آخرین وصیت های رسول الله صلی الله علیه وسلم  این بود كه «الصَّلاةَ الصَّلاةَ وَمَا مَلَكَتْ أَیمَانُكُمْ حَتَّى جَعَلَ نَبِی اللَّهِ صَلَّى اللَّهم عَلَیهِ وَسَلَّمَ یلَجْلِجُهَا فِی صَدْرِهِ وَمَا یفِیصُ بِهَا لِسَانُهُ».
5ـ خداوند، اقامة كنندگان نماز و كسی را كه خانواده‌اش را بدان امر می‌كند ستوده است آنجایی كه می‌فرماید: « وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَبِیا(54)وَكَانَ یأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیا »  (  سوره مریم:54 و55).(و در قران از اسماعیل یاد كن. او در وعده هایش راست، و پیامبر والا مقامی بود. وخانواده اش را همواره به خواندن نماز و دادن زكات، دستور می داد و نزد پروردگارش، مورد رضایت بود).
 
6ـ خداوند، كسانی را كه تنبلی می‌كنند و نماز را ضایع می‌نمایند، مذمت نموده است. چنانچه می‌فرماید: «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلاَةِ قَامُوا كُسَالَى یرَاءُونَ النَّاسَ وَلاَ یذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلِیلاً».(سوره نساء:142)(همانا منافقان، خدا را فریب می دهند در حالی كه خداوند، آنان را فریب می دهد. و هنگامی كه برای نماز بر می‌خیزند با سستی و تنبلی، و برای نشان دادن مردم، نماز می‌خوانند. و خدا را فقط اندكی یاد‌ می‌كنند).
7ـ بزرگترین ركن و ستون اسلام بعد از شهادتین، نماز است.
عبد الله بن عمر (رضی‌الله‌عنهما) می‌گوید: نبی اكرم‌
صلی الله علیه وسلم فرمود: «بُنِی الإِسْلامَ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لا‌إِلَهَ‌إِلا‌اللَّهُ وأنَّ مُحمَداً رَّسول الله وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِیتَاءِ الزَّكَاةِ وَصِیامِ رَمَضَانَ وَحَجِّ الْبَیتِ».اساس اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است :
ـ شهادات وگواهی دادن بر اینكه هیچ معبودی بجز الله، وجود ندارد و محمد صلی الله علیه وسلم 

 فرستادة خداست.
ـ برپا داشتن نماز.
ـ پرداخت زكات.
ـ روزۀ ماه مبارك رمضان.
ـ حج بیت الله الحرام. (
بخاری (8) و مسلم (16) .

 8ـ یكی از اموری كه بر عظمت نماز دلالت می‌كند، اینست كه خداوند، آنرا بواسطـﮥ جبرئیل (ع) و در زمین، فرض نگرداند بلكه بدون واسطه در شب معـراج و بالای هفت آسمان، آنرا فرض نمود.
9ـ و از آنجا كه نماز از اهمیت بسیار والایی برخوردار است، خداوند اعمال رستگاران را با نماز آغاز نموده و با نماز به پایان رسانیده است چنانكه می‌فرماید:
« قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ  (1)الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ(2)وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ(3)وَالَّذِینَ هُمْلِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ(4)وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ(5)إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیرُ مَلُومِینَ(6)فَمَنْ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْعَادُونَ(7)وَالَّذِینَ هُمْ لأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ(8) وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ‌یحَافِظُونَ » .( سوره مؤمنون: ا ـ 9 ).
(همانا مؤمنان، رستگار شدند. آن كسانی كه در نمازشان، خشوع دارند، و از كارهای بیهوده، روی می‌گردانند، زكات اموالشان را می‌پردازند و شرمگاهایشان را حفاظت ‌‌می‌كنند بجز همسران و كنیزان خود. كه دراین صورت، قابل سرزنش نیستند. و كسانی كه غیراز این را دنبال كنند، آنان تجاوزكارند. همچنین مؤمنان رستگار، كسانی هستند كه امانت دارند و به عهد و پیمان خود، وفا می‌كنند و از نمازهایشان محافظت می‌كنند).

10ـ خداوند به نبی اكرم صلی الله علیه وسلم  و پیروانش دستور داده است كه خانواده های خود را به خواندن نماز، امر كنند: « وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا لاَ نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى » . ( سوره طه:132).(خانواده ات را به خواندن نماز، امر كن و خود نیز بر خواندن آن، استقامت كن. ما از تو روزی نمی‌خواهیم بلكه ما به تو روزی می‌دهیم و سر‌انجام از آن پرهیزگاری است).
عبد الله بن عمر می گوید: نبی اكرم صلی الله علیه وسلم  فرمود: «مُرُوا أَوْلادَكُمْ بِالصَّلَاةِ وَهُمْ أَبْنَاءُ سَبْعِ سِنِینَ وَاضْرِبُوهُمْ عَلَیهَا وَهُمْ أَبْنَاءُ عَشْرٍ وَفَرِّقُوا بَینَهُمْ فِی الْمَضَاجِع» «فرزندانتان را در سن هفت سالگی، به خواندن نماز وادار كنید و در ده سالگی، آنها را بخاطر نماز، تنبیه كنید و محل خواب آنها را جدا كنید». ( ابوداوود (495) و احمد (2/180، 187) و آلبانی آنرا در ارواء القلیل (2/7و 1/266) صحیح دانسته است.
علما میگویند همین که اطفال  به سن هفت سالگی قدم گذاشت  بر والدین لازم می شود او را به نماز وادار کنند ، و هر گاه به سن ده سالگی رسید او را بر نخواندن نماز تنبیه و مجازات نمایند .
ولی متاسفانه  دیده شده که در بسیاری از فامیل ها  والدین ، خودشان خیلی نیک و صالح و پایبند نماز می باشند ، اما نسبت به نماز فرزندشان توجهی کمتر بخرچ میدهند . خودشان صبح وقت برای نماز میخزند وبه سوی مسجد میروند ، ولی   فرزندان  8 سال یا 10 ساله شان در برابر  چشمانشان خوابیده اند ،او را بیدار نمی کنند تا مبادا خوابش خراب نشود ، در صورتیکه اگر فرزند نماز نخواند ، خود او به دلیل غیر مکلف بودن گناهکار نمی شود ، اما پدر و مادر به دلیل اینکه دستوررسول الله صلی الله علیه وسلم را در مورد فرزندخویش عملی نساخته ، گناهکار می شوند
.
پدر و مادر وظیفه دارند تا اطفال خویش از کودکی  به رفتن  به مسجد و نماز جماعت عادت دهند ، آیات بیشمار قرآنی و احادیث متعددی پیامبراسلام بر اهمیت نماز در اسلام دلالت می کند ، پدر و مادر باید بدانند که اگر فرزندان در کودکی پایبند نماز نشدند ، در بزرگی خیلی مشکل است که حرفشان را گوش کنند ، بدیهی است فرزندانی که نماز را ضایع کنند در هر امر دیگر کوتاهی خواهند کرد .
11ـ به كسی كه درخواب بماند ویا هم اقامه  نماز  را فراموش كند، دستور داده شده است تا قضای آن را بجای آورد. و این امر ، اهمیت نماز را می‌رساند.
انس بن مالك   می گوید: نبی اكرم‌صلی الله علیه وسلم  فرمود: «مَنْ نَسِی صَلاةً فَلْیصَلهاِ إِذَا ذَكَرَهَا لا كَفَّارَةَ لَهَا إِلا ذَلِكَ». (هر كس نمازی را فراموش كرد، هنگامی كه بیادش آمد، آنرا بخواند. زیرا نماز، كفاره‌ای جز این (قضا آوردن) ندارد».
و در روایتی  دیگری در صحیح مسلم، چنین آمده است كه رسول اكرم فرمود:
«مَنْ نَسِی صَلَاةً أَوْ نَامَ عَنْهَا فَكَفَّارَتُهَا أَنْ یصَلِّیهَا إِذَا ذَكَرَهَا
» (هر كس نمازی را فراموش كرد یا خواب رفت، كفاره‌اش اینست كه هنگام یاد آمدن (یا بیدار شدن) آنرا بخواند». (روایت بخاری (597) و مسلم (648) .
همچنین، كسی كه سه روز یا كمتر، بی‌هوش شود، حكم كسی را دارد كه خواب رفته باشد (بعد از اینكه به هوش آمد، نمازهای فوت شده را بخواند) و این مطلب از عمار، عمران بن حصین و سمره بن جندب (رضی الله عنهم) روایت شده است. (الشرح الكبیر ابن قدامه (3/8) و المغنی (2/50 ـ 52).
ولی اگر دوران بیهوشی، بیشتر از سه روز باشد، قضا آوردن نمازهای فوت شده، لازم نیست زیرا شخصی كه بیشتر از سه روز بیهوش شود، در زوال عقل به انسانی كه دیوانه است شباهت دارد. ( تفصیلموضوع را میتوان در فتاوای شیخ عبدالعزیز بن عبدالله (2/457)مطالعه فرماید. )

سه اصل اساسی درعبادت
علما ء میفرمایند که عبادت پروردگار با عظمت ما  بر سه اصل ( محبت ، ترس و رجاء (امید) استوار است .
و علماء می افزایند  که این سه اصل به  پرنده ای  میماند که  سر آن محبت  ، و دو بال این پرنده  مانند ترس و رجا (امید) است، پس هر زمانیکه  محبت در عبادت پروردگار با عظمت  در کار نباشد، عبادت بصورت کل باطل است، مانند پرنده ی که اصلآ سر نداشته باشد ،  و اگر ترس و امیدش به خداوند برابر نباشد، مانند پرنده پر و بال شکسته است که هر بالی که شکسته باشد به همانطرف کشیده خواهد شد و توازنش را از دست میدهد.
خداوند این سه اصل را در عبادت در سوره (الإسراء: آیه  57) چنین بیان فرموده است : « أُوْلَئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَی رَبِّهِمْ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ» (آن‌ کسانی‌ که‌ کافران‌ آنان‌ را می‌پرستند، خود به‌سوی‌ پروردگارشان‌ تقرب‌ می‌جویند و به‌ رحمت‌ وی‌ امیدوارند و از عذابش‌ می‌ترسند چرا که‌ عذاب‌ پروردگارت‌ همواره‌ در خور پرهیز است‌)
 

و خواستن وسیله طلب کردن عبودیت و محبت خداوند است، و کسی که محبت خداوند داشته باشد با عمل صالح به او نزدیک میشود و ترس از او سبب ترک مصیتش میشود. 

و محبت اصل و اساس اخلاص است و عبارت است از تذلل در برابر خداوند و تعظیم او، و ترس واقعی از خداوند اینست که بنده را از ارتکاب محرمات و گناه باز دارد، و رجاء (امید) به خداوند آن است که اگر عبادت خداوند را انجام دهد امید آن داشته باشد که خداوند از او قبول میکند و پاداشش دهد، و اگر گناه کند و توبه کند، امید آن داشته باشد که خداوند توبه اش را میپذیرد و او را میبخشد، و علماء اجماع کرده اند که رجاء بدون عمل مفید نیست، و اگر کسی طاعت خداوند نکند و کارهای نیک انجام ندهد و سپس به خداوند امید داشته باشد که او را زیر رحمت خویش قرار دهد و یا اینکه او را ببخشد، به این آرزو و غرور و سفاهت میگویند و منفعتی برای او نخواهد داشت، و رجاء و امید داشتن به خداوند مانند کسی است که مثلا دانه ای بکارد و اسباب رویش آنرا فراهم سازد و سپس به خداوند امید داشته باشد که رشد کند و ثمر دهد، ولی آرزو وغرور داشتن مانند کسی است که بدون کاشت بخواهد درو کند و محصول بر آورد کند که هرگز نخواهد کرد.

تصرف در عبادت :
خواننده محترم در آخر این باب توجه شما را به موضوع تصرف در عبادت جلب می کنم : تصرف در عبادت بمعنی زیاد کردن ویا هم کم کردن عبادت است ، که این تصرف در عبادت به اتفاق علماء جواز ندارد .
اصل عبادت در شرع توقیفی است ، یعنی : عمل به آن به همان طریقی در عبادات واجب است که از صاحب شریعت به ثبوت رسیده است وجای در آن برای بحث از حکم وعلل نیست .
مثلآ برای یک مسلمان روا نیست که نماز عصر پنج رکعت ویا سه رکعت بخواند ، وروا نیست که طواف  کعبه را شش بار ویا هم  هشت بار بعمل ارد ، ویا در جمرات شش سنگ ریزه را استعمال نماید ویا عدد سنگ ریزه را  به هشت بالا ببرد،  ویا روزه ماه مبارک رمضان را یک روز بیشتر ویاهم  یک روز کمتر سازد .
 ولی تصرف در وسایل عبادت مساله دیگری است ، تصرف در وسایل عبادت عبارت است که : اگر به اساس مصلحت ویا روی ضرورت باشد ، این تصرف روا میباشد مثلآ: در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم در مسجد فرشی وجود نداشت ، ولی امروز مساجد را فرش می کنند واین مصلحت  عبادت است ، باکی ندارد ، نبی اکرم صلی الله علیه وسلم سوار بر شتر به حج می رفتند ، ولی امروز مسلمانان سوار بر موتر و، گشتی وطیاره عازم بیت الله شریف می شوند این عمل هیچ باکی به عبادت نداشته وشرعآ جواز دارد . مثلآ قبلا اذان بدون میکرفون ووسایل تخنیکی  صورت میگرفت ولی امروز با وسایل  برقی صورت می گیرد.در اینجا اصل عبادت نماز است واذان وسیله برای اگاه ساختن مردم از وقت نماز است .بنآ اگر اذان به میکرفون صورت میگرید باکی نداد در حالیکه میکرفون وسیله نو محدثی است که در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم وجود نداشت .واز این قبیل مثال های متعددی وجود دارد که از تفصیل آن صرف نظر بعمل میاوریم .

 

 

 

 

 

فهرست موضعات :

 

 مفهـوم عبادت ونماز در اسلام

1

 

فطری بودن عبادت

2

 

عبادت راز آفرینش است

3

 

تشویق به عبادت

4

 

اثرات عبادت و بندگى الله (ج)

5

 

حکمت وهدف عبادت، بخصوص نمازدر اسلام

6

 

نقش عبادات در تزکیۀ اخلاق

7

 

در دین مقدس اسلام عبادت 24 ساعته است 

8

 

چرا عبادت فقط نمازخواندن باشد؟

9

 

آیا نماز اصل دین است؟

10

 

کلمه «صلاة»

11

 

و اما نماز در اصطلاح شریعت اسلامی

12

 

چرا اسلام برخواندن نماز تـأکید همیشگیمیکند

13

 

معنا و مفهوم نماز

14

 

معنای لغوی نماز

15

 

کیفیت فرض گردیدن نماز

16

 

حکم نماز در اسلام

17

 

مقام نماز در اسلام

18

 

سه اصل اساسی درعبادت

19

 

تصرف در عبادت

20

 

 

 

 

مفهـوم عبادت ونماز در اسلام
تـتـبـع ، نـگارش و نوشته از:
الحـاج امیـن الـدیـن  « سعـیـدی سعید افغانی »
وداکتر صلاح الدین « سعید ی سعـید افغانـی »

ادرس ارتباطی :
 
saidafghani@hotmail.com 

 

   strategicstudies@yahoo.com

بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:


کد امنیتی رفرش